روانشناسی موفقیت
نظر شما درباره آن چیست؟ روانشناسی موفقیت . اکثر مردم به شدت خواهان موفقیت هستند. ما می خواهیم در کار خوب عمل کنیم ، خود را بهبود ببخشیم و روابط غنی و معناداری را تجربه کنیم. ما می خواهیم موفق باشیم. اما چگونه؟ روانشناسی واقعی موفقیت چیست؟
یکی از بحث های امروز پیرامون مراکز موفقیت ، به معنای واقعی کلمه ، چگونگی فکر مردم درباره موفقیت است. در این بحث ، مردم دو س keyال اساسی می پرسند: “چه چیزی باعث موفقیت یک فرد می شود؟” & “ذهنیت یک فرد موفق چیست؟”
به طور کلی ، افراد در مورد این دو سوال در مورد دستیابی به موفقیت شخصی ، خود را به دو دسته فکر تقسیم می کنند.
برخی از افراد به این س answerالات پاسخ می دهند که موفقیت در نتیجه استعداد فوق العاده ، استعداد ذاتی یا توانایی طبیعی است. این روش تفکر را اغلب ذهنیت ثابت می نامند. (دوک)
در طرف دیگر بحث ، مردم تصدیق می کنند که گرچه استعداد مهم است ، اما در نهایت موفقیت با پایداری ، سخت کوشی و پایداری حاصل می شود. در مقابل ، این دیدگاه به عنوان ذهنیت رشد توصیف می شود.
ذهنیت ثابت
بیایید با فلسفه ذهنیت ثابت ، که روانشناسی غالب موفقیت در جهان غرب است ، شروع کنیم.
لحظه ای به بزرگترین ورزشکاران جهان فکر کنید. افراد با این طرز تفکر ، از اینکه چرا دوومیدانی های مدال طلای المپیک موفق هستند ، گفتند این به دلیل ورزشکاران طبیعی است. ضربان قلب در حال استراحت کمتر است. عضلات انقباض سریع آنها سریعتر از یک فرد معمولی است. به عبارت دیگر ، آنها خوش شانس به دنیا آمدند. به دلیل فیزیولوژیکی که قرار بود آنها عالی باشند. برخی از ورزشکاران برتر این فلسفه را باور دارند ، اما نه همه.
وقتی این را می نویسم ، بسیاری از مردم اوسین بولت را سریعترین مرد جهان می دانند. تماشای مسابقه او یک چیز زیبایی و لطف است. به نظر می رسد او خیلی بی زحمت می دود. انگار بدن او یک ماشین تنظیم شده است. با این حال ، هنگامی که از بولت س askedال شد که موفقیت خود را به چه چیزی نسبت می دهد ، او پاسخ داد ، “این همه چیز در مورد بازی ذهنی است.” او گفت شما می توانید از نظر جسمی متناسب و در بهترین فرم باشید ، اما اگر “از نظر ذهنی آماده نباشید ، برنده نخواهید شد".
روند رشد
که ما را به گزینه دوم بحث پیرامون موفقیت ، ذهنیت رشد سوق می دهد. این گروه با طرفداران ذهنیت ثابت موافق هستند که استعداد مهم است. بله ، آنها می گویند برای موفقیت باید استعداد داشته باشی. اما آنها با افزودن استعداد کافی کافی نیستند. استعداد خالص در مسابقات پیروز نخواهد شد. در حقیقت ، آنها مشاهده می کنند که با استعدادترین ها همیشه اول نیستند. چرا؟ زیرا افراد با ذهنیت رشد معتقدند که موفقیت تا حد زیادی توسط نگرش و تلاش تعیین می شود ، که ترکیبی از ویژگی های ذهنی و جسمی است.
البته ، در واقعیت ، این دو طیف طیف موفقیت را تشکیل می دهند. و در بعضی مواقع افراد متوجه می شوند که بسته به چالش هایی که با آن روبرو هستند ، به طور مداوم به عقب و جلو حرکت می کنند. به عنوان مثال ، ممکن است یک شخص در رابطه با ریاضیات یک ذهنیت ثابت داشته باشد ، اما ذهنیت رشد را برای نواختن آلات موسیقی داشته باشد. یکی از دوستان به من گفت که او حسابدار شده است زیرا او از نظر طبیعی توانایی عددی دارد. با این حال ، حتی اگر او هرگز زیاد موسیقی نبود ، اما او چالش دوستان را برای پیوستن به گروه کر پذیرفت. او حتی خواندن هارمونی را یاد گرفته است.
دو سEYال اصلی
هر کجا که مردم در این طیف از روانشناسی موفقیت قرار بگیرند ، بیشتر تصدیق می کنند که استعداد ، نگرش و تلاش از اجزای مهم موفقیت در هر زمینه است. با این حال ، تفاوت تعیین کننده زمانی اتفاق می افتد که مردم به این دو سوال پاسخ دهند:
استعداد چه نقشی در تعیین موفقیت دارد؟
نگرش و تلاش در کجا به موفقیت پایدار کمک می کند؟
رفتار و واکنشهای افرادی که معتقدند استعداد موفقیت را تعیین می کند با افرادی که معتقدند نگرش و تلاش تعیین کننده موفقیت است تفاوت اساسی دارد.
در پست بعدی من ، رفتارها ، واکنش های تند و زشت و نتایج افرادی را که انگیزه اصلی رقابت را با استعداد دارند توصیف می کنم (ذهنیت ثابت). به همین ترتیب ، آنچه را که از دیدگاه طرز فکر رشد پیدا می کنیم ، با هم مقایسه خواهیم کرد. علاوه بر این ، ما خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد که صنایع از منظر ذهنیت ثابت یا رشد فعالیت کنند. گیتس و Simplot دو کارآفرین موفق جهان هستند. از نظر روانشناسان ، داستان های آنها س fascالات جذابی را ایجاد می کند. از چه لحاظ این دو مرد ، که نسل های متفاوتی از یکدیگر متولد شده و در محیط کاملاً متفاوتی پرورش یافته اند ، شبیه یکدیگر هستند؟ مهمتر از همه ، چه چیزی آنها را از اکثریت مردمی که هرگز شغلی را شروع نکرده اند ، موفقیت و ثروتمندی آن را باور نکردنی متمایز می کنند؟
پس از دهه ها آنچه در ابتدا چیزی بیش از حدس و گمان نبود ، دانشمندان در حال جمع آوری اطلاعاتی هستند که فکر می کنند می توانند به این س answerالات پاسخ دهند. سرنخ های فریبنده نشان می دهد که بخشهای روانشناسی ممکن است افراد را برای شروع کار وادار کند و حتی به تعیین موفقیت و موفقیت ناکامی کمک کند. سرمایه گذاران خطرپذیر آینده می توانند از مشخصات روانشناختی برای انتخاب کارآفرینانی استفاده کنند که به احتمال زیاد شرکت های برنده ایجاد می کنند.